ای کاش

ای کاش فرصتی بود ، حتی برای یک بار
با تو نفس کشیدن ، می شد دوباره تکرار!
ای کاش می شد امروز ، در چشم تو غزل خواند
بار دیگر تو را دید ، نام تو را عشق خواند

***
ای کاش زندگی رو از هم نمی گرفتیم
از زنده مردن خویش ماتم نمی گرفتیم
هرگز نگو که این درد تقدیر ناگزیر است
دیروزمان که مرده ، فردایمان چه دیر است

***
با تو شدم من آباد ، دستان تو مرا ساخت
مشکل به دستم آورد ، اما به هیچ مرا باخت
بس کن نزن تبر را ، بر شاخه ام که خسته م
این زخم اولین بود ، یا زخم آخرینم ؟

***
ای کاش زندگی رو از هم نمی گرفتیم
از زنده مردن خویش ماتم نمی گرفتیم !
ای کاش فرصتی بود حتی برای یک بار
با تو نفس کشیدن می شد دوباره تکرار !